مسافرت محلات
سهشنبه 3 مهرماه سال 1386 17:29
ما صبح زود راه افتا دیم اول از شهر قم رد شدیم از آنجا پسته خریدیم داشتم در جاده می رفتیم که پدرم پایش را روی ترمز گذاشت وپایم خیلی درد گرفت تقصیره پدرم بود که به من نگفت کمر بندم را ببندم ما به شهر دلیجان رسیدیم در جاده انار هایه خوش رنگی دیدیم بعد از آن انارها گرفتیم چه قدر خوش مزه بود بعد از مدتی به آبگرم محلات...